یادداشت دو

یادداشت دو

- 1 Comment

 یادداشت دو: یک و تنها یک اسلاید!

یازدهمین کنفرانس مدیریت، نخسین کنفرانس توسعه­ مدیریت پولی و بانکی، رویداد  Igniteیا روشن‌شو در تهران، سی­ و دومین جشنواره بین ­المللی فیلم فجر. در سه ماه گذشته، در برنامه ‌هایی حضور داشتم که نام چهارتای آن­‌ها را خواندید! از آخری عجالتا بگذریم. این جا می­‌خواهم درباره­‌ی کارکرد یک کنفرانس صحبت کنم.!

یک. صفحه‌­یهمایش­ها و کنفرانس­های مهندسی ارزش در ایران. نام مهندسی ارزش در چهار همایش تخصصی دیده­ می­شود که تا به حال دومین نداشته‌­اند و همیشه­ اولین بوده‌­اند. صنایع نفت، حمل و نقل، ساختمان و مدیریت انرژی. این همایش­‌ها در سال­‌های 1380، 1384، 1387و1391 برگزار شده­‌اند. سال­‌های 81، 85، 87 و 89  نیز همایش‌­­های ملی مهندسی ارزش را داشته­‌ایم که در موضوعات گوناگون پذیرای مقالات بوده­‌اند و بهانه‌­ای برای هم‌­اندیشی جامعه‌­ی مهندسی ارزش کشور. در بروشور یکی از این همایش­ها، نموداری وجود داشت که به چشم ارزشی­‌ها آشنا بود:

1conf

 

بر اساس اطلاعات موجود، در 12 سال‌­گذشته به‌طور میانگین هر 1.5 سال، یک­ همایش مهندسی ارزش داشته‌­ایم. محاسبه‌­ی مجموع تعداد مقالات پس از داوری، عدد 202 مقاله را نشان می‌­دهد. این مقالات معمولا در برنامه‌­ی همایش­‌ها در قالب­‌های سخنرانی شفاهی/ ارایه­‌ی پوستری/ مستندات کاغذی و نرم‌­افزاری، منتشر شده­‌اند.

 

دو. رویداد  Igniteیا روشن شو برنامه‌ه­ای 3 ساعته است؛ با کلید واژه‌­های فناوری، وب و کارآفرینی. برنامه‌­ی زمانی این رویداد که از سال 2006 سابقه‌­ی برگزاری در شهرهای مختلف دنیا را داشته­ است، دو بخش کلی دارد. بخش اول  به سخنرانی‌های کوتاه و سریع (5 دقیقه‌ای) اختصاص دارد. بخش دیگر به اجرای یک مسابقه گروهی! چرا مسابقه و چرا کار گروهی؟! ساده است؛ چون حاضران باید روشن شوند! و چه بهتر که دور هم یک چیزی بسازند! بنابراین شبکه‌­­سازی و ایجاد ارتباطات جدید که در زندگی حرف‌ه­ای افراد می­‌تواند نقش آفرینی کند، خود به خود تسهیل می­‌گردد. هنگام پذیرش هم، اعضایی که از قبل ثبت­‌نام کرده‌­اند، خودشان روی کارتی نام­شان را می­‌نویسند و وارد می‌­شوند.

 

سه. در ساعت پایانی یکی از کنفرانس‌­های سال گذشته، با جمعی از دوستان به گفت­وگو درباره­‌ی برنامه‌­ی 20 ساعته­‌ی کنفرانس پرداختیم و این که در روزهای برگزاری کنفرانس چه یافته­‌هایی داشتند. چه کسی چه نکته‌­ی تازه‌­ای یاد گرفته و باقی ماجراها! در آن جمع گفتیم سال گذشته میزگرد جذابی نبود! میزگردی که یادگیری داشته باشد و اثرگذار باشد و جریان‌سازی کند! یکی از جذاب­‌ترین بخش­‌های کنفرانس‌­ها برای من، میزگردهای تخصصی‌­اش است! البته نه آن میزگردهای بی­‌محتوایی که معمولا تشریفاتی هستند و صرفا یک عده دور هم جمع می‌­شوند و هزینه­‌های پنل هم یکی از حامیان می­‌دهد و معمولا یک جوری باید کاربرد آن موضوع تخصصی در سازمان حامی پنل به اثبات برسد و در پایان همه از همدیگر تقدیر کنند!

 

منظورم جذابیت میزگردهایی است که از در آن‌­ها شوق یادگیری می­‌یابی و حس می­کنی چراغی روشن شد! شاید بپرسید پس مقالات چه می­‌شود! هیچی! مقالات گزیده و کامل به مخاطبان داده می­‌شود و اگر اهلش باشید می­‌توانید سر حوصله فهرست و محتوایش را مرور کنید و از طریق نشانی ایمیل نویسندگانشان، با ایشان در ارتباط باشید! این همایش­‌ها دو چیز بیشتر ندارند! یکی آشنایی با حرفه‌­ای‌­های علاقه‌­مند و دیگری میزگردهای تخصصی! البته شاید سومین چیز همایش‌­ها نظر دوستی باشد که مدتی پیش برایم نوشته ­بود: حواست به آن دسته از منابع انسانی باشد که در این همایش‌­ها، خوردن یک موز اضافی و استفاده­‌ی حداکثری از زمان‌­های پذیرایی را شیرین­‌ترین سود خود می­‌دانند! آری. دیده شده است که در زمان پذیرش به مسئولین پذیرش گفته‌­اند: کیف همایش را بدهید، کیف را! اصلا اگر لوح فشرده همایش باشد یا نباشد، مهم نیست! کیف‌­اش مهم است، کیف!

 

چهار. بیایید قدری تصور کنیم!

تصور کنیم که انجمن­های مجازی در سرزمینی به نام اینترنت، یکی از پایگاه­‌های ثابت متخصصان ایرانی است که یادگیری‌­های خود را با یکدیگر به اشتراک می‌­گذارند. تصور کنیم در پرسش و پاسخ­‌ها فعالیت جدی دارند! تصور کنیم که به جای دو روز در یک سال، هر روز دور هم جمع ­می­شوند و به گفت و گو ­می‌­پردازند. تصور کنیم که قبل از حضور در کنفرانس­ها، لیست اعضا را داریم و برای ایجاد ارتباطات هدفمند، برنامه‌­ریزی ­می‌­کنیم. تصور کنیم که کارکرد یک کنفرانس روی ­می‌­دهد اما با هزینه‌­ی صفر! بیایید تصور کنیم که اگر هیچ کدام از این­‌ها روی نمی­‌دهد، دست کم به دلیل آنچه کاهش مصرف انرژی می­‌خوانند، هر سخنران یک و تنها یک اسلاید ارایه می‌­دهد؛ همان اسلایدی که کارکرد اصلی ارایه را به او یادآوری می‌­کند.

 

                                                                                          سیدعلیرضا کاشی­‌زاد

                                                                                     یادداشت دو- 29 فروردین‌ماه 1393

 

  

 یادداشت یک: ساعت 22:20 دقیقه است ...

نشسته­‌ایم داخل اتومبیل و در حال گفت‌­وگو با دو تن از دوستان قدیمی. در هوای سرد پاییزی تهران 92، مردی جوان آن سوی خیابان دست­‌هایش را رها می­‌کند و انگاری پرسشی دارد. پیامکی دریافت می­‌کنم که قرار و مدار صبح تیم پژوه قطعی شده است و فردا نشست اول کارگاه است در سازمان کارفرما. مرد جوان می­‌آید نزدیک و به شیشه راننده می­‌زند. دوستم پنجره را باز می­‌کند و مرد جوان می­‌گوید: ببخشید، نزدیک­‌ترین ایستگاه مترو کجاست؟ می­‌گویم: ساعت 22:20 دقیقه است. به نزدیک­‌ترین ایستگاه نمی­‌رسید. در چهره­‌اش نگرانی می­‌بینم! می­‌گویم: کجا می­‌خواهی بروی؟ می­‌گوید: تجریش! مسیر را نشانش می­‌دهم و می­‌گویم تا 5 دقیقه­‌ی دیگر می­‌رسی به یک خط بی.آر.تی شبانه­‌روزی که اتوبوس­‌هایش می­‌روند تجریش! لبخند می­‌زند و تشکر می­‌کند و می­‌رود!

 بحث داخل اتومبیل درباره­‌ی یک کسب و کار تازه است که یکی از دوستان چند ماهی است به پا کرده و از چالش­‌ها و دغدغه­‌هایش برایمان می­‌گوید. با رفتن مرد جوان، من شروع می­‌کنم به بیان مثال­‌هایی در اهمیت و تعریف کارکرد! دیگر مثال تکراری خودکار و مداد را نمی­‌زنم که هر دو دارند ثبت اثر می­‌کنند و در فلان ویژگی­‌ها چنین­‌اند و چنان­‌اند!! می­‌گویم: ببین امیرعلی! به این مرد جوان می­‌توانستیم آدرس نزدیک­‌ترین ایستگاه مترو را بدهیم و او برود و به قطار نرسد! بعدش هم شاید مبلغی بدهد چندین برابر بلیط مترو به آن آقای راننده­‌ی تاکسی که با نرخ شبانه می­‌خواهد او را به مقصدش برساند! سوال این مرد جوان را با سوالی دیگر پاسخ دادم؛ گفتم: کجا می­­‌خواهی بروی؟ اما ای کاش می­‌توانستم سوال دیگری هم بپرسم! به من ربطی نداشت، اما اگر می­‌توانستم، در سوال دومم می­‌پرسیم: چرا می­‌خواهی بروی تجریش؟! کسب و کار تو در ابتدای راه است و می­‌توان با همین پرسش­‌های کوچک، کارکردهای درگیر در کسب و کارت را تعریف کرد و در جست و جوی راهکارهای مناسب با شرایط شما و شرکای قصه بود، راه‌کارهایی که هزینه­‌ها را کاهش می­‌دهند! پولت را؛ عمرت را و فکرهای پریشانت را. ببخشید زیاد صحبت کردم. برویم سر خانه و زندگی­مان که اول صبح فردا فاز گردآوردی اطلاعات پروژه کلید می‌خورد.

                                                                                                 سیدعلیرضا کاشی­‌زاد

                                                                                                 یادداشت یک - 28 آذرماه 1392

نظرات (1)

  • Super User

    Super User

    05 بهمن 1392 at 17:07 |
    جناب آقای کاشی زاد
    مطلب زیبایی بود.

دیدگاهتان را بنویسید

شما در حال بیان دیدگاه به عنوان مهمان.